میلاد امام حسین (ع)

شمس با لبخند از مشرق دمید

چار سال از هجرت احمد گذشت   

فاطمه درنزد پیغمبر نشست

بود زهرا منتظر بر زایمان

گفت احمد دخترش را آن زمان

دخترم طفلی كه داری در شكم

هست ریشه از درختی پُرحِكم

نه امام از طفل تو آید پدید  

می شود در كربلا طفلت شهید

گفت زهرا این چنین بر آن قضا

برمقدّر از خدا باشم رضا   1

ماه شعبان  روز سوّم چون رسید  

شمس با لبخند از مشرق دمید 2

گشت مادر بار دیگر فاطمه  

شاد گشتند از خبر مردم همه

فاطمه بنت اسد شادی كنان   

پخش می كرد او رطب بین زنان

مصطفی بگرفت كودك را بغل

جمع گشته مؤمنان در آن محل

خواند او در گوش سبط  خود اذان

بعد گفتا  او به جمع مؤمنان

نام فرزند علی باشد حسین  

رهنمای سوّم است این نورعین

بعد آوردند نزد فاطمه  

تا كند او بهر كودك زمزمه    

در بغل بگرفت و خواندش این چنین

بیت شعری پر زشهد و انگبین

اشبه الناسی حسینم بأبی  

همچو من گشتی تو هم مثل نبی  3

نیست رخسار تو شكل مرتضی  

می شنید  این شعرحیدر از قضا

خنده آمد بر لبان بوتراب  

نزد خود چون دید گل را گلاب


میلاد باسعادت امام حسین (ع) برتمام شیعیان گرامی باد.

پی نوشت ها:

1. قالت " یا رسول الله قد رضیت عن الله عز و جل " علل الشرایع،  ص 79  نهج الحیاه  ،ص181 ، ح 124

2.شعبان سال چهارم ولادت حسین بن علی (ع)  فاطمه الزهرا ، شهیدی ، ص 80.

 3. قالت " انت شبیه بابی    لست شبیه بعلی " ، امام علی سخنان فاطمه را می شنید و لبخند می زد . مناقب ابن شهر ج 3 ص 389 ،مسند احمد، ج  6 ،ص283 نهج الحیاه ص158.

 

برگرفته از:

 مثنوی ریحانه الرسول سروده ای از محسن سیداسماعیلی


تدبر در قرآن یعنی چه؟

تدبر در قرآن يعني چه؟

يعني پشت چيزي را ديدن و حقيقت آن را يافتن؛

يعني نظر در عواقب امور و رموز چيزي داشتن و به كنه وجود آن پي‌بردن.

تفسير پرده برداري از کلمات و الفاظ قرآن و رسيدن به معاني است ولي تدبر درک رموز و حقائق قرآني است. و

بررسي نتايج و عواقب و پشت و روي چيزي


به ادامه مطلب بروید:

ادامه نوشته

بخوان...

بخوان...

"بخوان به نام خدایت که آفرید.انسان رااز علق آفرید.بخوان که خدای تو کریم ترین وجودهاست.خدایی که بوسیله قلم،تعلیم داد و به انسان چیزهایی که نمی دانست،آموخت."

چشمه ای از قلب محمد(ص) بیرون جهید و این کلمات را با فرشته خواند.

                ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد

                                                           دل رمیده ماراانیس و مونس شد

                نگارمن که به مکتب نرفت و خط ننوشت

                                                            به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد 

آبشار نور، جاری بود. آسمان پولک های زیبایش را به رخ تماشاگران می کشید و ماه بر چشم نظارگران جمالش رنگ نقره می پاشید. عطر شفابخش بهار در فضا می پیچید و امید زندگی در جان موجودات جهان می جوشید. در آسمان نیلگون مکّه، دمادم ستاره می شکفت. آن شب نبض کائنات از انتظاری مقدّس، می تپید. روح خسته و فرسوده عالم، انتظار پیشوایی را می کشید. سخن از ترسیم سیمای آفتاب بود و صورتگرْ، کردگار جهان. در آن شب، باغبان آفرینش، بهترین گل هستی را برگزید تا دنیا را سرمست عطر جانبخش آن سازد. بعد از آن بارانی از طراوت بارید و خاک بوی افلاک گرفت. دل ها وسعت یافت و چشم ها چشمه سار سرور شد و عشق و ایمان شفاف تر شد.

روز مبعث، روز رویش اندیشه ناب، روز مهر و آیینه و مهتاب، را بر همه شیفتگان آفتاب، شادباش می گوییم.